کهکشان نامه؛ سلیمان سلیمانی

امیر، مرتضی و علی!  پدر و مادرانشان، فرزندانشان، همسرانشان و خواهر و برادرانشان اینگونه صدایشان میزدند و دانش آموزان به آقای منافیان وآقای  بیگی و آقای امنینیان می شناختند. این سه جوان هم قربانی شدند و چندین خانواده داغدار، داغی بس جانسوز و ویرانگر.
   در یک تصادف مرگبار، سه تن از معلمان جوان شاغل در شهرستان اردل در استان چهارمحال و بختیاری، در مسیر برگشت از مدرسه به مرکز استان جان سپردند. حادثه آنقدر تلخ است که هرچه بگوییم و بنویسیم ملال آور است. ناچار به بیان چند نکته بسنده می کنیم.
۱. یکی از معلمان فوت شده، علاوه بر معلمی، راننده سرویس  همکاران نیز بود. اگر حقوق معلم برای گذران یک زندگی آبرومند کافی بود، معلم مجبور نبود در پایان یک روز کاری،  رانندگی در جاده های مرگبار  را نیز بپذیرد.

۲. اگر روستاها  توسعه یافته بودند،  شاید معلمان شاغل در  روستاها و شهرهای کوچک در آنجا  اقامت می کردند و خطر رفت و آمد های چند ساعته در جاده های مرگبار روستایی کمتر می شد.
۳. ماشین پراید همچنان جان میگیرد و دریغ از یک ذره تدبیر و عقلانیت بین حاکمان برای  تغییر رویه های مخرب خود و  تامین ماشین با کیفیت برای ملت .
۴. همه از وضع فاجعه بار  کیفیت جاده ها با خبریم. افزایش روز افزون مالیات ها  و عوارض ها  صرف چه کاری می شود که به جاده نمیرسند؟

۵.  روحانیون این روزها عمدتا در مقابل فجایع سکوت می کنند. چون در شرایط فعلی وضعیت آنها بهتر است. در همین یک فقره، پیگیر ساخت خانه عالم برای اقامت موقت روحانیون در روستاها  هستند ولی برای ساخت خانه مناسب برای معلمان مهاجر بودجه ندارند.
۶. بسیاری از ابر بحران ها و مصیبت های وارده به ملت، ناشی از  سو مدیریت حاکمان در اتخاذ تصمیم های نابخردانه از جمله تحریم  های خود خواسته و کاهش شدید درآمد کشور و حیف و میل کردن درآمد های کنونی برای رفیقانشان همچون شرکت دبش است.
۷. هر نیم ساعت یک نفر در جاده ها ایران جان می دهد. بیان خطای فردی در میان این همه خطا و کم کاری های حاکمیت جز حرص دادن ملت ارزشی ندارد. کیفیت پایین ماشین ها و جاده ها و چند شغله بودن مردم  از سر ناچاری و عدم تمرکز در زمان رانندگی،   قطعا از عوامل اصلی تصادفات هستند. 

۸. یک روز بعد از این حادثه در یک تصادف دیگر در همین جاده، دو نفر جان باختند.

One thought on “مرگ غریبانه امیر، مرتضی، علی و دیگران …”
  1. روحانیون سکوت میکنند چون وضعیت آنها بهتر است؟!
    چقدر از وضعیت زندگی روحانیون خبر دارید؟ چون در اینجا داشتند خانه عالم میساختند یعنی کلا وضعیت روحانیون بهتر است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *